نامه‌ای به پریسای نازنینم🥰🥰 سلام، امیدوارم که همیشه سالم و سلامت باشی.😘😘 دلم می‌خواهد بدانی این نامه از عمق ذهنم برآمده و هیچ اغراقی در آن نیست و همه

مقدمه این روزها کاریکلماتور که یکی از نوشته‌های ادبی به شمار می‌آید، مخاطبان خاصی را در این چند دهه به خود اختصاص داده است. ننوشته‌های کوتاه یا ۲ جمله‌ای

banoonasr: درد و پنبه درد در استخوانهایم می‌پیچید. حرکتی شبیه باد‌های تند. که در بدنم می‌چرخید. تحملش سخت بود. سر انگشتانم سوزن‌سوزن می‌شد. کنترل بدنم از دستم در رفته

چشمم را باز کردم بر فراز کوهی ایستاده بودم پیش رویم دشتی مملو از کلمات بود. کلماتی که از میان شاخه‌های سبز، سر بیرون اورده. و عطر و بویی

پوست بدنم قهوه‌ای روشن کمی مایل به طلایی ست. موهای اطراف سر و گردنم بلند و تار موهایی سیاه و خاکستری، طلایی و زرد لابه‌لای هم جذابیت خاصی به

  کاریکلماتورهای کاغذی من: ۱- با تولد کاغذ، درخت می‌میرد. ۲- سطل زباله کاغذهای مچاله شده را در آغوش گرفت. ۳-،کاغذ مچاله‌شده، توپِ بازی کودکان می‌شود. ۴- کاغذ عاشق