کاریکلماتورهای کاغذی من:
۱- با تولد کاغذ، درخت میمیرد.
۲- سطل زباله کاغذهای مچاله شده را در آغوش گرفت.
۳-،کاغذ مچالهشده، توپِ بازی کودکان میشود.
۴- کاغذ عاشق در پاکتنامه پنهان میشود.
۵- کاغذ بختبرگشته مُهر طلاق میخورد.
۶- کاغذ ِدولا تا میشود.
۷- بادبزن برای رسیدن به اهدافش کاغذ را تا میکند.
۸- کاغذ برای حفظ اسرار، خود را میسوزاند.
۹- کاغذی که منظورش را نرساند، مچاله میشود.
۱۰- قلم احساساتش را روی کاغذ ترسیم میکند.
۱۱- کاغذ خواب حرفهای ناگفته را میبیند.
۱۲- خیالبافیهای انسان روی کاغذ خرچنگ، قورباغهوار راه میروند.
۱۳- کاغذ از اعترافات متهم، عرق شرم ریخت.
۱۴- کاغذ از قیچی روی برمیگرداند.
۱۵- موشک کاغذی میل به پرواز دارد.
۱۶- قلم، قفلِ سکوت کاغذ را باز میکند.
۱۷- کاغذ حرفهای بربادرفته را در دل خود جمع میکند.
۱۸- قایق کاغذی آبندیده حرکت نمیکند.
۱۹- کاغذ لای کتاب به راحتی خوابش برد.
۲۰- کاغذ در سکوت نوشتههایش را فریاد میزند.
۲۱- کاغذ سکوت کلمات را شکست.
۲۲- بادبادک کاغذی زمین را به مقصد آسمان ترک کرد.
۲۳-کلمات برای اینکه حرفشان را به کرسی بنشانند رویِ کاغذ را سیاه کردند.
۲۴- کاغذ خودخواه برای اینکه تا نشود لول میشود.
۲۵- کاغذ سفید از بیوفایی قلم شکایت میکند.
۲۶- امضاء به کاغذ اعتبار میدهد.
۲۷- کاغذ وقتی نفس میکشد که تمام نشود.
۲۸- قلم حرفهایش را با کاغذ در میان میگذارد.
۲۹- کاغذ از ضربات قلم خسته شد، خوابش برد.
۳۰- کاغذ لول شده، دلپیچه گرفت.
۳۱- قایق کاغذی خواب دریا را میبیند.
۳۲- فلم عصبانی رویِ کاغذ را سیاه کرد.
۳۳- باد حرفهای کاغذی را با خود به همه جا میبَرَد.
۳۴- قلب کاغذ از بیوفایی عاشق سوخت.
۳۵- شاعر با قلم و کاغذ شعربافی میکند.
۳۶- پاککن حرفهای روی کاغذ را پاک میکند.
۳۷- کاغذ با کمک قلم ذهن نویسنده را میخوانند.
۳۸- دهان قیچی باز شد تا کاغذ را جِر بدهد.
۳۹- قلم بذلهگو برای کاغذ خوشزبانی میکند.
۴۰- قلم برای رد گم کنی کآغذ را پاره کرد.
آخرین دیدگاهها