– سکوت پادرمیانی کرد تا واژههای پر حرف بایستند.
- سکوت واژههای پُر حرف را میپَرانَد.
– به احترام حرفهای مردهام یک دقیقه سکوت کردم.
– فریاد سکوت را شکست.
– گوشم سکوت را دوست دارد.
– نگاهم بیصدا حرف میزند.
– وقتی سکوت میکنم، چشمهایم حرف میزنند.
– سکوت دیوار نجوای همسایه را فاش میکند.
– کسی صدای سکوت را نشنیده است.
– در گورستان به احترام اموات سکوت را با خود همراه میکنم.
– سکوت هرگز دروغ نمیگوید.
– به احترام سکوت حرف نمیزنم.
– ارزش صدف در سکوت اوست.
- پروانه از سکوت شمع میسوزد.
– سکوت با تبسم حرف میزند.
– سکوت از ناگفتههایم میگوید.
– سکوت از حروف بیصدا ،میگذرد.
– شب با سکوت به خواب میرود.
– سکوت ِعاشق دلِ معشوق را سوزاند.
– سکوت دیوار زمزمهی خاص و عام شد.
– فریاد سکوت هیس است.
آخرین دیدگاهها